جدول جو
جدول جو

معنی چک پرسی - جستجوی لغت در جدول جو

چک پرسی
کنجکاوی، پرس و جوی بیش از حد، از زیر زبان حرف کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی کامیون که قسمت عقب آن به وسیلۀ کمپرسور از جای خود بلند شود و بار را بر زمین خالی کند
فرهنگ فارسی عمید
(دِ پُ)
احوال پرسی. (آنندراج) :
دل پرسی رقیب در افسردگی مکن
چون زنده نیست مار به افسون چه احتیاج.
رفیع (از آنندراج).
غم نمی بود از ملالت گر بدل پرسی مرا
سوی ما هم چون غم خود رسم می بود آمدن.
صبحی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کُ رِ)
اتومبیلی که قسمت عقب آن که محل بار است به وسیلۀ یک پیستون کمپرسور بلند شده بار را تخلیه می نماید. (فرهنگ فارسی معین).
- کامیون کمپرسی، کامیونی که کمپرسی است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
اتومبیلی که قسمت عقب آن که محل بار است بوسیله یک پیستون کمپرسور بلند شده بار را تخلیه مینماید
فرهنگ لغت هوشیار
((کُ پِ رِ))
نوعی اتومبیل بارکش که قسمت حمل بار آن به وسیله نوعی پیستون بلند می شود و بار را تخلیه می کند
فرهنگ فارسی معین
سرپایی
فرهنگ گویش مازندرانی
عقب پا، پشت پا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرس و جو کردن بیش از اندازه، فضولی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کنجکاوی بی اندازه، سوال پیچ کردن
فرهنگ گویش مازندرانی